یادداشت های یه آسمونی
چنین که همت مارا بلند ساخته اند عجب که مطلب ما در جهان شود پیدا شاید اگر آمار بگیریم این سه کلمه پر طرفدارترین پرکاربرد ترین و رایج ترین کلماته در فرهنگ واژه های فرزندان آدم و حوا " عشق " "عاشق " " معشوق" هیچ فکر کردی چرا ؟ نه ! نه ! نیازی به پژوهش و تحقیق نیست . نیازی نیست ... نه به روانشناس نه به جامعه شناس نه به آمار دان و . . . کافیه به خودمون نگاه کنیم . . . گیج نشو می گم هیچ تا حالا پرسیدی چرا وقتی مولکول آب رو تجزیه می کنن اکسیژن تولید میشه ؟؟ ساده است . . . آب از اکسیژن تشکیل شده !!! حالا چرا ما فرزندان آدم و حوا از عشق حرف می زنیم ؟ چون از این اکسیر این جوهر ساخته شدیم باور کن باور کن هر اتفاقی در عالم ، به این عنصر ربط داره اگه زیباییه به خاطر وجود "عشق" است و بس و اگه زشتی و پلیدیه به خاطر نبود " عشق " است و بس . . . می دونی آتیشی که ما رو تجزیه می کنه چیه ؟ (طفلکی فرزندان آدم و حوا . . . ) آتیشی که از بدو رورد به این دنیا ما رو احاطه کرد ؟ عشق هجران زده . . . (هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان !!!) اگه می پرسی چه کسی ؟ که هیچی نگم . . . اما اگه حس کردی ... فکر نکنی به این راحتی هاست ؟ فکر نکنی نعمت این آتیش تا همیشه هستااااا ؟ نه ! نیست تا وقتی بچه ایم گرمای این آتیش ما رو به عنصر اولیمون تجزیه می کنه آثارش چیه ؟ اینکه همه بچه ها رو دوست دارن ،خواستنی و پاکیم میگن معصوم و پاک مثله ؟ " بچه ها " اما بزرگتر که بشیم وظیفه ماست که این آتیش رو نگهش داریم و نذاریم خاموش بشه چون اینطوری دیگه هیچ خوبی و زیبایی نه زاده میشه و نه کسی از با ما بودن احساس خوبی داره و لذت می بره زشت می شیم ! همه ازمون فرار می کنن سیاهی خودخواهی ، تاریکمون می کنه می دونی ؟ این دنیای ما گرم نیست . منظورم دقیقا همین عالم ماده است و بس فکر میکنی گرمه؟ نیست! خیلی سرده این دنیا تما م وقت زمستونه اگه الان سرما رو حس نمی کنی به خاطر وجود همون آتیشه عزیزم !!! سرما چو گشت غالب هیزم بنه در آتش هیزم دریغت آید ؟ هیزم به است یا تن ؟ نقش فناست هیزم عشق خداست آتش در سوز نقشها را ای جان پاکدامن حالا فهمیدی چرا اینقدر همه جا از عشق حرف می زنن ؟ چرا 99% وبلاگها این کلمه رو در خودش داره ؟ چرا تو فرهنگ ما این کلمه پرکاربرده ؟ اما فکر نکن عشق ، مطلقه یعنی عشق یه رنگه مثلا قرمز یا یه شکله مثل گل نه نه عشق ، یه استاد و معلمه تا به ما آگاهی و درک و شعور بده و به جایی که حقمونه برسونمون کلاسهای این استاد یکی دو تا نیست هزاران هزار سطح داره که در هر سطحش یه چیزی می فهمیم و در هر سطح به یه درجه خاصی از درک و آگاهی می رسیم بستگی داره چطور شاگردی باشیم ، من فکرمیکنم باید تا جایی که زمان داریم از کلاسهاش استفاده کنیم و نخوایم مثل بچه ها تو یه کلاس بمونیم و یا زود خسته بشیم اما دوستی که فرمودن موضوع وبلاگ مشخص بشه موضوع " عشق. . ." چهره های مختلف و سطوح مختلف. مطالب آموخته شده در کلاسهای مختلف استاد محترم جناب "عشق" راستی شما کلاس چندمی ؟